نتایج جستجو برای عبارت :

معرفی کتاب: سکوت

این هفته کتاب دو قرن سکوت اثر دکتر عبدالحسین زرین کوب را خواندم. کتاب تاریخی بسیار خوب و جذابی است و اطلاعات بسیار مفیدی را در اختیار قرار می دهد. 
 
استنادات تاریخی ایشان به نظرم بسیار خوب و به جا است و به همه شما عزیزانی که احتمالا این کتاب را نخوانده اید هم توصیه می کنم حتما خواندن این کتاب ارزشمند را از دست ندهید.
 
شاد باشید
#بیا حرف بزنیم .
₩راجع به چی ؟
#هر چی !
₩بیا سکوت کنیم .
#چرا؟!
₩چون از حرف زدن راجع به هر چی بهتره !
#آهان . باشه .
راستی شنیدی که ...
₩نه نشنیدم . قرار شد سکوت کنیم .
#میخوام اما نمیشه خب . 
₩اوهوم میفهمم . ترک عادت سخته .
بیا حرف بزنیم .
#راجع به چی ؟
₩سکوت !

روح وحشی
+دلم سکوت ذهن میخواد . زیر فشار شلوغی ذهنم دارم له میشم .
...
تحمل صدای موسیقی را هم ندارم . چیزی که واقعا دوست دارم سکوت محض ه ...
سکوت می‌کنم ولی ته دلم غوغاستبه طعنه فاش بگویم، قیامتی برپاست
قیامتی که چه سنگ وچه شیشه می‌شکندتفاوتی نکند، شعله تند و بی‌پرواست
میان مهر سکوت و تلاطم دل منهمیشه هاله‌ای ازعشق؛ انجمن آراست
همیشه ناب‌ترین نوع عشق ورزیدندرون سینه آشفته و پر از نجواست
سکوت لحظه اقرار حرف‌های دل استسکوت می‌کنم اما دلم پر از غوغاست
شاعر: نجمه مولوی
بسم رب
 
حتی اگر بامن حرفی نداری، باز هم با من حرف بزن..
مثلا بگو: چه خبر؟ تا من از چیزهایی که تو از آن ها خبر نداری برایت بگویم..
از روزهایی بگویم که تو نبودی...
از دردهایی بگویم که تنهایی کشیدم...
حتی اگر هم برایت مهم نبود باز هم بگو : واقعا؟
تا چانه ام گرم شود و شاید آن بین ها خسته شوم..
هیچ وقت در مقابل من سکوت نکن..
من از سکوت واهمه دارم...
سکوت اصلا علامت رضایت نیست...
من هرچه سکوت دیدم، همان رفتن بود....
 
 
سکوت و سکوت و سکوت
شاید جایی در میان این جاده ی تاریک کسی ایستاده باشد به تماشا
به تماشای جان دادن من 
شاید کسی باشد که بخواهد جلو بیاید و ببیند از درون مردمک های حیرانم دلیل این همه سکوت را 
شاید صدای فریاد مرا شنیده باشد
شاید کسی در تاریکی ایستاده باشد.... 
در جستجوی خود 
کتاب در جستجوی خود نوشته ی مهری کیانوش راد ،  72 صفحه ، قیمت :8000 تومان در انتشارات دارالعلم در بهمن 98 به دنیای کتاب راه یافت .
در خوزستان می توان آن را در کتاب سراهای زیر جستجو کرد:
اهواز : کتاب سرای محام
دزفول : کتاب سرای رشد
اندیمشک : کتاب سرای ابن سینا 
   ارتفاع سکوت  mkainooshrad
سکوت با من …بی من …همه لحظه هایم سکوت است …درد هایم از سکوت استاشک هایم از وجود سکوتیست که تمام روشنی های زندگم را تیره کردهکاش نبودنبود ومن می توانستم ان را در هیچ قسمتی از زندگیم نبینم
 
 
دلتنگی فقط یک اسم مستعار استبرای تمام حس هایی کهاسمشان را نمی دانیمو هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند . . .
 
 
 
زندگی نوشتنی زیاد دارهاما گاهی هیچی پیدا نمی کنی بنویسیجز ، سکوت . . .
ادامه مطلب
 
گویا در ایران همیشه در برابر سکوت و سکون مسلط بر موسسات و آدمها و مغزها، ناگهان یکی به قصد ایجاد تحرک سر برمی دارد و  چون سکوت عظیم است، این سربرداشتن چنان تند و ناگهانی میشود که زیر پای آنکه جنبیده و سربرداشته خالی می شود و عاقبتش : اعدام، تبعید و سکوت اجباری... و اینهمه عزیزان شهیدشده اند، تبعید شده اند و از دست رفته اند تا همان سکوت دوام داشته باشد.
جلال آل احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران جلد دوم ص ۵۷
 
خب یادتون هست که من خونه ی مامان اینا مستقر شدم؟:))
الان باز تنهام...
عصر حیاط رو شستم و بعد نشستم گوشه ی حیاط کتاب خوندم ....
الان هم نماز خوندم و از تاثیر کتابی که خوندم چند خط توی سررسیدم نوشتم....
کتاب سکوت و جدل آخراشه و الان واقعا دلم میخواد برای مدتها حرف نزنم:)
این کتاب رو تموم میکنم و کتاب توکل و آرامش رو از پاتوق کتاب میخرم...
می‌خوام خودم رو ببندم به رگبار احساسات فوق العاده:)
جای همگی خالی:))
نام کتاب : حسین بن علی ( حر بن ریاحی )نویسنده : پرویز امینیانتشارات : وزیر توضیحات :این کتاب نشان دهنده این است که می توان هر زمان توبه ای واقعی کنیم برای مثال حر که از سپاه یزید و آدمی خلافکار بوده در شب قبل از نبرد تازه از خواب غفلت بیدار می شود  تو قصدتوبه می کند ، حتی جزء اولین نفراتی می شود که از امام حسین ( ع ) اجازه می گیرد که در برابر عهد شکنان شهید شود و امام حسن می فرماید (خدا تو را رحمت کند و آنچه صلاح می دانی انجام بده )  حر با شتاب به سوی م
نام کتاب : حسین بن علی ( حر بن ریاحی )نویسنده : پرویز امینیانتشارات : وزیر توضیحات :این کتاب نشان دهنده این است که می توان هر زمان توبه ای واقعی کنیم برای مثال حر که از سپاه یزید و آدمی خلافکار بوده در شب قبل از نبرد تازه از خواب غفلت بیدار می شود و قصد توبه می کند و حتی جزء اولین نفراتی می شود که از امام حسین ( ع ) اجازه می گیرد که در برابر عهد شکنان شهید شود و امام حسن می فرماید (خدا تو را رحمت کند و آنچه صلاح می دانی انجام بده ) و حر با شتاب به سوی مر
امیر المومنین علیه السلام فرموده :
 تمام خیر در سه چیز جمع شده است:
 نگاه  * سکوت  * سخن

هرنگاهى که پندى در آن گرفته نشود، فراموشى است. 
هر سکوتى که اندیشه اى در آن نباشد، غفلت است.
هر سخنى که ذکرى در آن نباشد، بیهوده است. 

خوشا بحال کسى که:
نگاه او پند، سکوت او اندیشه و سخن او ذکر باشد، بر گناهش گریسته و مردم از شرش در امان باشند.
عما: من باید از اینجا برم
ویلیام : کی برمیگردی؟
عما : هیچوقت 
ویلیام : نه ... نرو 
عما : باید برم 
ویلیام : نمیشه نری؟
عما : نه ... نمیشه ... تو باهام بیا.... میای؟
ویلیام : نه 
عما: سکوت
ویلیام: سکوت 
عما: پس من میرم پنج سال بعد برمیگردم :)
 اگه برگردم فقط به خاطر تو بر میگردم ویلیام 
ویلیام: :) ..... پشیمون شدم ... برنگرد ... فقط موقع رفتن برام دست تکون بده :)
عما: سکوت 
 
 
سکوت معنادار بر دو قسم است: یا کسی منتظر سخن گفتن تو است و تو با سکوتت می‌خواهی او را به چیزی متوجّه کنی یا آنکه تو سکوت می‌کنی که خودت را به معنایی متوجّه کنی... وقتی نه کسی هست که منتظر سخن گفتن تو باشد و هم تو بدانچه باید متوجّه هستی دیگر سکوت چرا؟!!
 
( این لئالی از سینه‌ی بنده‌ی حقیر (الاحقر الجانی)  می‌تراود، کف دستت خوب بنویس تا خواب در چشم ترت بشکند...!)
نمیتونم اعتراض کنم...که چرا تنها درد میکشی...چرا جایگاهمو پایین تر اوردی...چرا...فاصله گرفتی...یه زمانی اگه جات بودم بدتر از اینا رو انجام میدادم...الان اما...ضد ضربه شدم...شایدم بی تفاوت...خیلی خستم...از همه چی...از دویدن و نرسیدن...از فرار کردن...از جنگیدن...از دروغ و صداقت...از وفاداری و خیانت...از دل شکستن و شکسته شدن...سکوت...سکوت...سکوت...از سکوت خستم...الان باید صدای جیغام گوش فلکو کر میکرد...ساکتم...به اجبار...اجبار...اشتباهات خودم...صلاح دیگران...بعضی وقتا
در زندگی هرکسی لحظه‌ای هست که درمسیر اندوه و افسوس قرار میگیرد. آنوقت یک راه برای عبور وجود دارد: کتاب، کتاب و کتاب را فراموش نکن در آن لحظه شگفت‌انگیز!
کاکتوس
✍ #هاوارد_بارکر

ما به فهرست درست ها و نادرست ها، بایدها و نبایدها نیازی نداریم؛
ما به کتاب ها، زمان و سکوت احتیاج داریم ...

#فیلیپ_پولمن
⚜️ لمعه – تدریس متن شهید اول  استاد حائری ♻️ کتاب الطهارة♻️ کتاب الصلاة♻️ کتاب الزکاة♻️ کتاب الخمس♻️ کتاب الصوم♻️ کتاب الحج♻️ کتاب الجهاد♻️ کتاب الکفارات♻️ کتاب النذر♻️ کتاب القض♻️ کتاب الوقف♻️ کتاب العطیة♻️ کتاب المتاجر♻️ کتاب الدین♻️ کتاب الرهن♻️ کتاب الحجر♻️ کتاب الضمان♻️ کتاب الحوالة♻️ کتاب الکفالة♻️ کتاب الصلح♻️ کتاب الشرکة♻️ کتاب المضاربة♻️ کتاب الودیعة♻️ کتاب الاجارة♻️ کتاب الجعالة   تعداد جلس
تنها ترین تنها هستم سکوت تاریک سرد در جاده ای بی انتها ....تاریک حتی جلوی پایم را نمی بینم از برداشتن قدم میترسم ....میترسم از قدم زدن چندسال هست میدوم پاهایم خسته رمق ندار م نرسیدم به انچه که دنبالشان دویدم محو شد از نظرها  هرچه بو د تموم شد دنبالش/بروم سکوت همه  جا را گرفته سکوت سرد و تاریک شیوا رها تنها تنها 
تنها ترین تنها هستم سکوت تاریک سرد در جاده ای بی انتها ....تاریک حتی جلوی پایم را نمی بینم از برداشتن قدم میترسم ....میترسم از قدم زدن. 
چندسال هست میدوم پاهایم خسته رمق ندارم. نرسیدم. 
به انچه که دنبالشان دویدم محو شد از نظرها  هرچه بود تموم شد.
 دنبالش بروم سکوت همه جا را گرفته سکوت سرد و تاریک شیوا رها تنها تنها ...
بنظرم اگر کسی را دوست داشته باشید نمی توانید سکوت کنید. من چند بار خواستم مدتی سکوت کنم اما نتوانستم. نمی دانم اگر چیزی نمی گفتم، می آمد و می پرسید: محمد اتفاقی افتاده؟! نمی دانم فقط می دانم سکوت الان اش تحمل ناپذیر است. چیزی نمی گوید، فقط گوش میگیرد. اگر چهره به چهره بودیم می دانستم بیابم این سکوت اش چه معنی را می دهد اما الان برایم غیرقابل تشخیص است. نمی خواهم بپرسم: اتفاقی افتاده؟ می خواهم‌ در انتظار بشینم و من بگویم او بشنود. او روزی سکوت اش
راز دهر - سکوت
212- وجود، سکوت است! سکوت نخست به معنای حرف نزدن و اسکان زبان است و سپس سکوت ذهن و اسکانش در خویشتن. و سپس سکته کردن در جریان زمان دهری و بازایستادن و در خود مکث نمودن! و فقط در چنین وضعی است که عقل محض و ناب غیر حسی و غیر موضوعی و غیر دهری حاصل شده و وجود رخ می نماید در نقطه سرّ دل! این همان وضع استغراق در خویشتن است و چشم و گوش و هوش دهری را بر جهان ظلمانی اشیای دهری بستن و در خود مقیم گشتن!
 
از کتاب راز دهر
 
156- کتاب صوتی (1) راز دهر - ۱۳۹
کتاب یک دقیقه سکوت نویسنده: نفیسه نظری انتشارات: عهد مانا
 
کتاب یک دقیقه سکوت : شرحی از زندگی شهید ادواردو آنیلی. نمیشناسی؟! تعلل نکن.
 
کتاب یک دقیقه سکوتنویسنده: نفیسه نظریانتشارات: عهد مانا
بریده کتاب(۱):
کم‌کم ورزش‌کاران تیم وارد زمین شدند… همه خبرنگاران مانند آبراهام درحال آماده کردن دوربین‌هایشان بودند و منتظر شنیدن سوت داور برای آغاز بازی …ناگهان از بلندگوی ورزشگاه همگی دعوت به یک دقیقه سکوت شدند.سخن‌گوی ورزشگاه از مرگ مردی به ن
  
رادیو سکوت 

رادیو سکوت با عنوان اصلی Radio silence اثری از نویسنده انگلیسی، آلیس آزمن است که در سال ۱۹۹۴ به دنیا آمده است. او را نویسنده‌ای جوان می‌دانند که دغدغه‌های همسن و سال‌های خود را به خوبی می‌فهمد و درباره آن رمان‌های قابل توجهی نیز خلق کرده است. این نویسنده در کتاب‌هایش تصویری گیرا و شفاف از جهانی ارائه می‌دهد که در آن فناوری‌های نوین فرصت برقراری ارتباط و دوستی‌هایی را نوید می‌دهد که از تعریف سنتی دوستی فراتر می‌روند. بنابرای
انسان سر تا پا مجموعه‌ای است از احساسات و احوالات پیچیده. شده حتا خودتان هم نتوانید خودتان را درک کنید؟ شده از خودتان بترسید؟ شده مجموعه‌ی رفتارها و احساسات و حرف‌هایتان را بگذارید کنار هم و تنها به تناقض برسید؟ شده. حتما شده. ما، همه‌ی ما با وجود تفاوت‌هایمان خیلی به هم شبیه ایم.می‌گویند از افسردگی‌تان حرف بزنید ولی بعضی چیزها را نمی‌شود گفت. شاید فکر کنید اگر گوینده یا نویسنده‌ی خوبی باشی بشود اما نه، بعضی چیزها را حقیقتا نمی‌شود گف
انسان سر تا پا مجموعه‌ای است از احساسات و احوالات پیچیده. شده حتا خودتان هم نتوانید خودتان را درک کنید؟ شده از خودتان بترسید؟ شده مجموعه‌ی رفتارها و احساسات و حرف‌هایتان را بگذارید کنار هم و تنها به تناقض برسید؟ شده. حتما شده. ما، همه‌ی ما با وجود تفاوت‌هایمان خیلی به هم شبیه ایم.می‌گویند از افسردگی‌تان حرف بزنید ولی بعضی چیزها را نمی‌شود گفت. شاید فکر کنید اگر گوینده یا نویسنده‌ی خوبی باشی بشود اما نه، بعضی چیزها را حقیقتا نمی‌شود گف
ما دو نفر بیداریم و سکوت شب رو می شکنیم.ما دو نفر بیداریم و با صدای خنده های پر هیاهویمان،سکوت شب را می شکنیم.دست هم را میگیریم و می دویم و از ته دلمان فریاد میزنیم تا آسمان شب صدایمان را بشنود.
و بداند ما دو نفر،بیداریم و در این سکوت شب،عاشق هم هستیم:)♡
#من_نوشته 
آیه ی 38 سوره ی توبه:آیا به زندگی دنیا در مقابل آخرت راضی شده اید،با این که کالای زندگی دنیا در مقابل آخرت چیز اندکی است؟
 در حدیثی از پیامبر (ص) می خوانیم :نسبت دنیا به آخرت مثل این است که یکی از شما انگشت خود را به دریا زند و سپس بیرون آورد.پس ببیند چه مقدار از (آب دریا )را با آن برداشته است؟!
هیچی می خواستم بگم این مدت درگیر این آیه و این حدیثم
احساس میکنم دارم فرصت ها رو از دست میدم...
این مدت خیلی سعی کردم روی سکوت کار کنم و علت نبودنم هم همین بود
حق
به گمان این حقیر این 2 گرم و شاید هم کم و شاید هم بیش را اگر انسان نگه دارد، اکثر راه را رفته است.
منطقیون در تعریف حدی انسان گفته‌اند که حیوان ناطق و عرض شود که انسانیت محقق نشود الا آن گاه که ناطقیت محقق شود و ناطقیت محقق نشود مگر پس از سکوت طولانی تا آن سکوت سبب شود که بذر نطق انسان شکوفا شود.
یادم نیست که از که بود که شنیدم که فرمودند که من سالیان دراز سکوت کردم تا توانستم این مطالب عالیه را بگویم.
به قول شیخنا بهایی:
عزت اندر عزلت آمد ای فل
به نام او...
 غروب یک‌ روز زمستانی بود. دفتر شعرش را باز کرد و خواند:
چون رملهای خسته ی صحرا نشسته امبی وزن و در سکوت همین جا نشسته ام
گفتم: دست بردار، بی وزنی و سکوت صفت قاصدک هاست، اما تو که قاصدک نیستی نازنین!
لبخند زد و گفت: اما میتونم باشم ها!گفتم: من که عاااااشق قاصدکهام، چون هنوز هم به خیال خام بچه گی هایم ، فکر می کنم قاصدکها از طرف خدا برایمان خبرهای خوب می آورند. ثابت کن که شبیه قاصدکی!!
اما بعدش یادم رفت بهش بگم: شوخی کردم به خدا!
و ثابت ک
کتاب نمی توانم بمیرمشاعر: پریا تفنگ ساز

گفتی بهار پنجره روشن شدگفتی نسیم شب به تپش آمدرویای منسر انگشتان تو بود که باد را می نواختکه فصل را می بوییدمن به دنبال معجزه بودمچیزی شبیه به فراموشیشبیه به سکوتگفتی سلامو من کلمه ای برای پایان نیافتم.
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 
http://www.nashreshani.com
اگر او را دیدید به او بگویید دوستش دارم اندازه ی تمام فاصله هایی که هیچ وقت حتی در خواب هایم هم کم نشد،بپرسیدهنوز هم من را دوست دارد؟اندازه یک تک زنگ، لااقل اندازه یک سکوت پشت تلفن همگانی...
.....
پی متن؛نمیدونم این متن مال کیه و از کیه...اما مال هر کی هس ...روح امواتش شاد ...همین!
خدای خوب خواب توی کتاب م ... میدونید که خدا هیچ کاری نمیکنه !!! همه ی اتفاقات و کارها تقصیر بندهاش هست اون ها هستند که فقط همه ی امکانات رو فراهم میکنند  و به هر بنده ای که خواسته داده و وایستاده کنار و نگاه میکنه ... و ناظر  ... فقط و فقط همین ناظر هست با سکوت کامل ... 
سلام
با اینکه دیروز و امروز به شدت غمگین بودم و احساس خیلی بدی داشتم، سعی می کنم به روی خودم نیاروم و ادامه بدم.
دیگه زندگی همینه، راحت نیست، باید ادامه داد.
دارم سعی می کنم که آروم و بی صدا ادامه بدم.
هرچی بی صداتر بهتر.
سکوت و دگر هیچ
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است. تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت.. خدا سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت.. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت.. خدا سکوت کرد.

به
پر و پای فرشته‌ و انسان پیچید.. خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور
انداخت.. خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد.. خدا سکوتش را
شکس
بر روی صفحه‌ی سیاه مانیتور روبرویم، دو جمله نقش بسته است. شما امروز میمیرید حرفی دارید؟! میخواهند مرا به حرف بکشانند. از سکوتی که سال‌هاست کنار من است دورم کنند تا به حرف بیایم، شاید هم باید بگوییم من مقصر مرگ آنها نبودم و فقط میخواستم دنیا را جای بهتری کنم.
البته بیشتر شبیه جایی مانند سکوت از آب در آمد. باور نکردنیست، این واژه غریب را حتی نمی توانی حرفش را بزنی!! فقط باید بشکنی اش تا بتوانی بیان اش کنی ، بیچاره سکوت! بارها و بار ها شکسته شد ام
سکوت...فریادی خاموش...می خواهم در میان این هیاهو فریاد بزنم... خواستار سکوتی طولانی شوم، نگاه های متعجب به سوی من جلب شود و دور شوند از من و فریاد هایی که حکم زندانی شدن روح من در جسمی بی جان را میدهد... اری از من دور میشوند، میروند و من بازهم تنهایی را با تمام وجود حس می کنم...در دنیایی که آدمک هایی با نقابی سرشار از تظاهر و لبخندی خالی از حس از هم همه لذت می برند، من تنها مانده ام... من همانی هستم که خود را میان خاطرات شاد خود جا گذاشته و اینک تنها ک
سکوت...فریادی خاموش...می خواهم در میان این هیاهو فریاد بزنم... خواستار سکوتی طولانی شوم، نگاه های متعجب به سوی من جلب شود و دور شوند از من و فریاد هایی که حکم زندانی شدن روح من در جسمی بی جان را میدهد... اری از من دور میشوند، میروند و من بازهم تنهایی را با تمام وجود حس می کنم...در دنیایی که آدمک هایی با نقابی سرشار از تظاهر و لبخندی خالی از حس از هم همه لذت می برند، من تنها مانده ام... من همانی هستم که خود را میان خاطرات شاد خود جا گذاشته و اینک تنها ک
آداب سخن گفتن
در اسلام باب وسیعی برای این مسأله گشوده شده، از جمله اینکه: تا سخن گفتن ضرورتی نداشته باشد سکوت از آن بهتر است. چنانکه در حدیثی از امام صادق  علیه السلام  می خوانیم: السکوت راحة للعقل؛ سکوت مایه آرامش فکر است. [1]
و در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا  علیه السلام  آمده است:من علامات الفقه: العلم و الحلم و الصمت، ان الصمت باب من ابواب الحکمه؛ از نشانه های فهم و عقل، داشتن آگاهی و بردباری و سکوت است، سکوت دری از درهای حکمت است. [2]البت
هر روز که می‌گذرد بیشتر از هیاهوی زندگی اجتماعی- خانوادگی خسته می‌شومدلم می‌خواهد به منطقه‌ای دور در طبیعت پناه ببرم؛ جایی که آدم‌ها نیستند، جایی که صدای سکوت را بشنوم، جایی که در خلوت محض خودم باشم
خلوت و تنهایی و سکوت برای من معادل آرامش است
دوست دارم همین فردا کوله‌ام را بردارم و به مزرعه‌ای دور دست بروم، روزه‌ی سکوت بگیرم و تنها گوش کنم
اما آدم‌ها هر روز استدلال‌هایی مثل « ما اجتماعی خلق شدیم و تنهایی دوامی نداریم»، «آدمی که تنها
بزرگواری از 20 سال آینده خودشان و منتها رجای 20 سال آینده خودشان نوشته‌اند و  چقدر خوب که میدانند چه میکنند و چه میشوند.استادی دارم که فکر کنم علاقه نیز دو طرفه است چون هر موقع کلاسی داشتیم، ایشان من را در کنار خودشان جای میدادند(این قسمت برای تعریف از مقام منیع بنده است!!!) پس از بحث‌های فلسفی که خواهش فراوانی کردم که سیر درسی به ما بدهند و ایشان قبول کردند و سیر را دادند در انتها گفتند که این سیر برای من 20 سال طول کشیده!20 سال طول می‌کشد تا انسا
امشب که شب بیست و سومه یاد اون روزی افتادم که ساکت نشستم، بلند نشدم بگم چرا داری سخت‌ترین لحظه‌های زندگی یک زن رو مسخره می‌کنی،چرا تویی که با این پوشش و اعتقاداتی داری این‌کار رو می‌کنی.بلند نشدم بگم اون شهیدی که مسخره‌ش می‌کنی هرچقدر با اعتقادات تو نخونه بالاخره همسر و امید یک زن بوده، یکی هم‌جنس خودت، چطور به خودت اجازه می‌دی این‌طور باشکوه‌ترین لحظات و در عین حال سخت‌ترین لحظه‌هاش رو مسخره کنی.
حرف نزدم سکوت کردم.نمی‌گم رفتم نشس
وقت هایی هست که علی در سکوت، به قول خودش با آهنگ زندگی به سیگارش پک میزند. وقت هایی هست که میم در سکوت پاهای درازش را درون خودش جمع میکند و مثل یک لک لک غمگین به دیوار زل میزند و حسین آرام و قرار ندارد و با موهایش بازی میکند یا به صفحه لپ تاپش زل میزند و من... من به این سه نفر نگاه میکنم و تلاش میکنم که این سکوت لعنتی رو بشکنم اما گاهی زور سکوت خیلی بیشتر از زور مزه ریزی های من است...انگار این سکوت، منی که کمترین گره رو بین بقیه توی زندگی ام دارم در ح
 
امروز وقتی از خواب بیدار شدم،به امید دیدن برفی که داره میباره و رو زمین نشسته پرده ی پنجره ی اتاقم رو کنار زدم.انتظارم برآورده شده بود.برف به سنگینی مشغول باریدن بود و شهرم یکدست سفید پوش شده بود ...
 
خب حقیقتا تلاش کردم ادامه ى متن بالا رو بنویسم.ولی نوشتنم نمیاد.نمیدونم چی بگم بعد از دوماه سکوت.از اتفاقات این مدت.از رفت و امدها.از سفرها.از احساسات.از کارهای نیمه تمام.از ارزوها و دل مشغولی ها و دلمردگی ها.از اتفاقات اجتماعی و سیاسی که تو زند
انگور فلّه ایم ، با گلّه ی انگوران، در خمره مخموری در گوشه ی مهجوری ! قراره که روزی “گنداب شوم گنداب”بیا و بَردارم در کوزه بیاندازم! در یوزه بیاندازم سرخ ترین خونِ ، جان را بِچِش از خونم و بعد اگر خوش بود، اگر که شاد شدی ! مرا به نام خودت!“شراب کن شراب”دفتر کهنه ای ام ! ورق نمی خوردمقسم به جان کسی که دوستش داری ورق بزن مرا ! صحیح قرات کن و بعد مرا به معجزه ات !“کتاب کن کتاب”نه فحش بلد بودم ، نه فحش میگویم فحش که میخوردم ، سکوت میکردم!اصلا بیا هر
اونایی که منو خوب میشناسن میدونن. که چقدر از دوباره دیدن فیلم بدم میاد..اما بعضی فیلمارو اونقدرررررر دیدم تا احساس کنم وجودم از مفهومش آکنده شده... فیلم سکوت بره ها از همون فیلما بود که اونقدر دیدمش که حس کردم میتونم رنج انسانی از اینکه خودش نیست رو حس کنم..نیاز انسانی آنتی سوشال به دریافت حریم، اعتبار، احترام، قانون مندی رو درک کنم... ولی وقتی یکی از دوستام کتابشو بهم داد و یه پشت نشستم تا فصل بیست رو خوندم تازه یه بعد جدید ازش کشف کردم: تلاش یه
 به نام خدا
ماهی: راستی حوری، می‌گم شما خیلی خونسردین، حتما هیچ وقت باهم دعوا نمی‌کنین؟!
من: چرا! دعوای خواهری همه دارن دیگه!
دکتر شین: نه بابا! تو حوری رو تصور کن که جیغ می‌زنه، گریه می‌کنه، غر می‌زنه، یا جدی جدی فحش می‌ده:-)))
من: خب منم آدمم دیگه!
دکتر شین: خب نهایتش می‌گی: از تو انتظار نداشتم و بعد پنج دقیقه سکوت می کنی:-))
من: خب معمولا بعد از دعوا سکوت می‌کنن دیگه:/
ماهی: کی واسه دعوا سکوت می‌کنه آخه؟! :|

چنین تصور گوگولی مگولی طوری دوستان از
@the52hertzalone1 چه خوش گفته شاملو “سکوت سرشار از ناگفته هاست”مشکوکم اگر تاریخ ایران زمین ،ناگفته ها را بگوید چرا که لب دوخته ایم در درون در هم آواره ایم به سخت جانی مان این گمان هست که مغرورانه  به روزهای خوش ناکجا امیدواریم...#انتشارات_پنجاه_دو_هرتز_تنهایی#احمدشاملو#گفتند #که#نمی#خواهیم#بمیریم#the52whale#the52hertzalone#the52hertzwhale
من عاشق شب‌های بلند پاییز و سرمای نشاط آورش هستم.می‌تونم ساعت‌ها در سکوت شب غرق بشم و کتاب بخونم. در حالی که لیوان چایی کنارمه و سرمای خونه اجازه می‌ده بخار داغش بیشتر خودنمایی کنه، پاهامو میبرم زیرپتو و کتابمو باز میکنم. بعد از مدت‌ها که آشفتگی ذهنی اجازه نمی‌داد با عشق کتاب بخونم امروز با خیالی راحت و قلبی مطمئن شروع کردم به خوندن کتاب جزءاز کل.دلم برای کتاب خوندن بدون حواس پرتی و فکرهای مزاحم تنگ شده بود. نه که این چند وقت کتاب نخونم،‌
کانال ما در سروش دنبال کنید
❄❄❄❄
خسته اماز نگفته هادلشوره دارماز خط بی پایان توبعضی وقتا دلم کمی سکوت میخوادوقتی همجا سکوت است دلم یکم پرتوقع میشوداون وقت اغوش گرم تورا میخوادبرای همین از این روزها سرگردان خسته امارسالی #شیما_عبادی
بسم الله الرحمن الرحیم
حرف حق گاهی تلخ است
ولی باید آن را شنید
و می شنود...
و باید آن را پذیرفت 
و می پذیرد....
و باید مدتی سکوت کرد
و سکوت می کند
تا بشنود و بپذیرد و پالایش کند 
و دوباره بشنود و بپذیرد و پالایش کند و ....
و اصلاح شود...
و چشم دوباره بینا شود....
باید سیستم جدید تقوا را متناسب با محیط جدید
روی مملکت وجودی 
نصب و راه اندازی کند....
دیگر این گونه نمی شود....
احکام جدیدی برای مراقبت از مملکت وجودی باید وضع شود....
و باید سعی کند که در شرایط جدید
آدمی از خود باید به کجا پناه ببرد؟ شاید به خلوت و سکوت
رنجی که علتش از درون باشد، تنها با خلوت و سکوت و پنهانی التیام می‌یابد، شاید البته؛ اینجا نمی‌توان از چیزی مطمئن بود.
مدتی احتیاج دارم به نبودن و اینجا نمی نویسم.
متاسفم
سکوت کرده ایم به احترام همه حرف های نگفته ای که مانده است
سکوت کرده ایم شاید میان سکوت ها پیامبری به سخن در بیاید 
پ ن خسته ام شدید سه چهار روز هست هیچ تلفنی جواب ندادم هیچ پیامی هم......
یه دوست جدید پیدا کردم باشگاه سوارکاری داره گفته بیا کلاس سوار  کاری یه جورایی اغفال شدم برم ولی هزینش برام زیاده بعدم حالا برم کلاس سوار کاری اسب از کجا بیارم ولی تصورشم برام هیجان انگیزه اسب سواری قول داده رفاقتانه بابت هزینش باهم کنار بیایم اگه کنار اومد می
هزاران فریاد در سکوت من نهفته است
اقیانوس های اشک در آه های من نهفته است
روی میرسم به آرزویم؟ 
چیزی نمانده تا با هیجده سالگی ام خداحافظی کنم...
هیجده سالگی ای که با اشک و اه گذشت
خدایا
در من چه دیدی
که کول بار غم جهانت را در بغچه ای بستی 
و روی دل من گذاشتی 
در من چه دیدی که مرا محرم راز خود کردی؟ در من چه دیدی که به اینجایم کشاندی؟ 
 
ماه می خواند، آسمان می داند و ابر می بارد. در میان ستارگان همهمه است. فریادی از ماه که سکوت را شکسته، سکوت آسمان که سنگین است و زجه ابرها که بی پایان کشیده می شوند. ماه انتظار تنهایی را می خواند، آسمان انتظار تنهایی را می کشد و ابرها انتظار رفته را می گریند.
کیستی؟
ماه در انحنای سکوت شب کوچه؟
آسمانی نشسته بر لب پنجره پرده کشیده؟
یا ابری در تاریکی اتاق چمبره زده؟
و اما پایان نمی دهم بدون تو، زمین. تو در انتظار چیستی؟ نمی دانی؟ ترسم از همین است. پر
|اول نوشت: این روزها که اینجا نیستم جایی هست که مخفیانه(!) در آن می نویسم، از روزمرگی ها گرفته تا هر چه که دوست دارم از شعر، فیلم و موسیقی. در سکوت و خلوت یک جمعیت ده دوازده نفره که سکوت کاملند! اگر دوست داشتید شما هم به جمع مان اضافه شوید حتما برایم کامنت بگذارید |
 
نوشته بود، به سادگی نوشته بود :"تو زندگیم همیشه دوست داشتم کلمه ی توی پرانتز باشم، از نزدیک شدن بیش از حد آدمها بدم میاد. از اینکه هیچ حسی بهشون ندارم هم." و صدای هندزفری رفت روی :"هیچ ک
#سر:
سر به هوایم کردی
به خیالت بگو
گاهی در تب و تاب رویا
سری به خواب من بزند

#چشم:
مژگان چشمانت
عشق را ماهرانه
بر ایوان مداین دل
و آب و آیینه چشمم دوخته است

#سکوت:
به دیوار ترک خورده سکوت
تکیه داده ام
واژه های دلتنگی
همراهی میکنند
با آواز پر هیاهو غصه
قصه سکوت ام را

#دلتنگی:
طوفان دلتنگی
شاخه های صبرم را
به پنجره خاطرات میکوبد
و تو فراموش کرده ای
در قهقهه ی خوشیهایت
هق هق دلتنگی ام را

#خدا:
آغوش خدا همیشه باز است
اگر بنشینی 
عاشق وار پشت درب
با
حرف بزن سخن بگو سکوت توست آتشینسهم من ازسکوت تو عزلت خامشم ببینیارمن ای نگارمن ای همه بود وهست مننگو سخن زرفتنت مکن دل مراغمینحضورتوست رویشی زعطر لاله زارهامهر تو هم بشارتم دهد زشعر دلنشینیاد تو جمله هست من عشق توپای بست مندردل من ببین زدی شراره های آتشینیاورمهربان من عشق تو زیب جان منای تو تمام عشق من برتوهزار آفریننگارخوب ونازنین نام توخوب ودلنشینبرای توسروده ام سخن به شعر بی قرین
معنای نهان در پس سکوت
سکوت دریچه ی جهان درونی ست، کلید دستیابی به دریافت های جهانِ درون. حتما برای همه مان پیش آمده که پاسخ سوالی را نه در بیرون و جهان اطراف که در درون مان جستجو کرده ایم. اینکه ما چقدر خودمان را بلدیم رابطه ی مستقیمی با میزان و کیفیت سکوت هایمان دارد.
آنهایی که خود را بلدند و از تنهایی خود بیم ندارند قطعا که سکوت را به خوبی تجربه کرده اند و آنهایی که از خلوت و تنهایی گریزانند به احتمال زیاد درونشان پر از مسیرهای ناشناخته و گره
معنای نهان در پس سکوت
سکوت دریچه ی جهان درونی ست، کلید دستیابی به دریافت های جهانِ درون. حتما برای همه مان پیش آمده که پاسخ سوالی را نه در بیرون و جهان اطراف که در درون مان جستجو کرده ایم. اینکه ما چقدر خودمان را بلدیم رابطه ی مستقیمی با میزان و کیفیت سکوت هایمان دارد.
آنهایی که خود را بلدند و از تنهایی خود بیم ندارند قطعا که سکوت را به خوبی تجربه کرده اند و آنهایی که از خلوت و تنهایی گریزانند به احتمال زیاد درونشان پر از مسیرهای ناشناخته و گره
انسان از (جایگاه) سکوت خواهد دید که هر راهی که ذهن حرکت کند فقط حرکتی از فکر است که هیچ واقعیتی برای او وجود ندارد و فقط وقتی انسان او را باور داشته باشد واقعی می‌شود. فکرها فقط از راه آگاهی حرکت می‌کنند. آن‌ها هیچ قدرتی ندارند. هیچ‌چیز واقعیت ندارد مگر آنکه انسان به او برسد ، بر او چنگ بیاندازد، و او را به ترتیبی با قدرت باور آبستن سازد.
تنها راه برای ورود سکوت در خود کلام خودش است. انسان نمی‌تواند با چیزی به آنجا برود، به جز با هیچی. انسان نم
هر صبح که چشم باز میکنیم 
کاممون تلخ میشه... 
دلم میخواد دیگه چشم باز نکنم! 
اما این منطقی نیست! 
اما عمیقا دلم میخواد تو این شرایط سکوت کنم
وارد دوران دشواری از نبرد امنیتی و شناختی شده ایم
ان شاءالله که ظهور نزدیکه
حاج قاسم یار رهبر بود به شدت ولایی بود
فعلا تنها چراغ روشن تو این مملکت حضرت آقاست
گوشم به دهان رهبرمه فقط! 
وسلام
به دوستای انقلابی و ضد انقلابی خودم میگم یکم سکوت کنیم و تحلیل نکنیم تا همه چی مشخص بشه
احساسات خودمون و کنترل کنیم
قرار بود اینجا بیایم و چند خط بنویسم تا از تو دور شوم ولی انگار نمی‌شود. حالا می‌فهمم هرچه در طول عمرم نوشته بودم برای تو بوده است. بدون تو حرفی برای گفتن نیست. بدون تو چیزی نیست که بخواهم بگویم. بدون تو همان سکوت بهتر است و من چقدر به سکوت عادت دارم.آن‌قدر زرق‌وبرق اطرافمان را فرا گرفته است که فراموش کرده‌ایم چقدر این دنیا خالی‌ست. چقدر پر از هیچ و پوچ است. من از این دنیا هیچ‌چیزی نمی‌خواهم. من از این دنیا فقط تو را می‌خواستم ولی حالا که نی
هرگونه حس بدی رو رها میکنم و همون لحظه که میخوام حرص بخورم میگم که خدا این جنگ کار من نیست سپردمش به خودت و سکوت میکنم.
کتاب اسکاول شین اوایلش جذبم کرد وسطاش افت انرژی رو سبب شد و حالا در انتها داره تازه با جملات و فرهنگ و ادبیات ما همخوانی پیدا میکنه و میشه حرفاشو باور کرد.
دانلود کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو
 
دانلود فایل
 
 
 
دانلود رایگان کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو :: دانلود کتابketabdownloadpdf.blog.ir › tag › دانلود رایگان کتاب ...۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود رایگان کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو» ثبت شده است - دانلود کتاب.
دانلود کتاب صوتی هنر رزم | دکه علمیdakeelmi.ir › product › دانلود-کتاب-صوتی-هنر-رزمدانلود کتاب صوتی هنر رزم نسخه کامل و بدون سانسور. هنر رزم. کتاب صوتی . کتاب صوتی Art Of War. سان تزو نویسنده کتاب هنر رزم خواند
سکوت درمانی 
 
ﺳﻮﺕ ﻦ !..
ﻫﻨﺎﻣﻪ ﻧﻤﺪﺍﻧ ﻪ ﺑﻮ، ﻪ ﺎﺳﺦ ﺩﻫ ﻭ ﺎ ﻄﻮﺭ ﺑﻮ, ﻓﻘﻂ
ﺳﻮﺕ ﻦ!
ﺎﻫ ﻧﻔﺘﻦ ﺷﺮﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻔﺘﻦِ ﺳﺨﻨﺎﻥِ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺳﺒ ﻣﻨﺪ ... ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﻮﺕ ﻦ .
ﻭﻗﺘﻬﺎ ﺳﻌ ﻦ ﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﻧﺶ ﺩﺍﺭ، ﺳﻮﺕ ﻨ
ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫ ﺳﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﻦ ﻨﺪ ...
ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻪ ﻧﻔﻬﻤﺪ ﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺠﺎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭِ ﻣﺼﺒﺖ ﺁﻣﺪ، ﺴ ﺭﺍ
ﻣﻘﺼﺮ ﻧﻦ, ﺳﻮﺕ ﻦ ﺗﺎ ﺩﻟﻞِ ﺍﺻﻠ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺁ
به نام "او"
آمدم بنویسم از شنیده هایم...و سکوت چشمانش را شنیدم... آمدم بنویسم از شکست...و شکستم را سال ها پیش باور کرده بودم...آمدم بنویسم از بودن در حیات وحش...و هجوم وحشیانه خاطرات را چشیدم...آمدم بنویسم از کافه مارکوف....و لطافت احساس مرا حیران کرد...آمدم بنویسم از "خودم"...و چقدر این واژه نا آشناست...
"مسافر"
گاهی آدم ترجیح می دهد سکوت کند.
ولی آن همه اراجیف و بی احترامی را طاقت نمی آورد.
نیرویی مغلوب به گلویش چنگ می اندازد
و مانع می شود که سخن بگوید.
ولی تاب نمی آورد و بالاخره حرف هایی که بر قلبش سنگینی کرده
را پرتاب می کند بیرون.
حالا من به این نقطه رسیده ام.
به نقطه ای که دلم می خواهد سکوت کنم
اما اگر چیزی نگویم خفقان می گیرم.
معصومه باقری
برشی از رمان
دانلود کتاب هذا کتاب کنزالعلوم مخفی
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنیدنتایج وب
دانلود رایگان هذا کتاب کنزالعلوم مخفی, کواکب و سیارات و ...taktafile.ir › دانلود-کتاب-هذا-کتاب-کنزالعلوم-مخفیدانلود رایگان کتاب هذا کتاب کنزالعلوم مخفی کواکب و سیارات و نقش آنها در سرنوشت 99 اسماء الحسنی مبارک کتاب کنز العلوم مخفی دعای گشایش بخت دختران موکلین ...
دانلود کتاب هذا کتاب کنزالعلوم مخفی - پروژه هاwww.takbook.com › best › دانلود-
ای دوست تو این پند گوهربار شنواز یار شنیده ام، تو از یار شنو
سرّت به معلّمان خودخوانده مگوبا وصل‌فروشان ز ره‌ مانده مگو
بی‌تاب مشو، حرف نهان جار مزنبا هیچ کسی دم از دم یار مزن
بی‌عذر برو کلام استاد بخوانهر نامه که هر ماه تو را داد بخوان
هر پرسش اگر هست به آن ماه نویسبا خون دل و خامه‌ی پرآه نویس
گر حکم کند سوی خط یار شتابهر جا بدهد اذن پی کار شتاب
با هیچ کسی ساز دلت ساز مکنطومار سکوت هیچ دم باز مکن
یک واژه مباد چشم اغیار دهییک لحظه سکوت عشق آز
آیدا! بگذار بی‌مقدمه این راز را با تو در میان بگذارم که من، در عشق، بیش از هر چیز دیگر، بیش از لذت‌ها، آتش و شور و حرارت آن را می خواهم؛ بیش از هر چیز، بی‌تابی‌ها و بی‌قراری‌هایش را طالبم... سکوت تو، شعر را در روح من می‌خشکاند. شعر، زندگی من است. حرف‌های تو مایه اصلی این زندگی است و مایه‌های اصلی این زندگی می‌باید باشد. 
اگر به تو می‌گویم که آیدا! این همه اصرار که به تو می‌کنم تا به حرف بیایی، در واقع تنها برای حرف زدن تو نیست، برای آن است ک
آن شب و روز لعنتی تمام شده است. اما هنوز یاد و خاطره‌اش با من است و از ضمیرم پاک نمی‌شود. آن روزی که از خانه تا شهر، همه‌جا غرق در سکوتی عجیب شده بود. انگار که ساعاتی قبل از طلوع خورشید ماموران الهی گرد سکوت به چهره‌ی شهر پاشیده باشند و همگان ناگهان غرق در سکوت شوند. سکوت صدای غالب شهر شده بود. 
 من با خودم یک‌سره کلنجار می‌رفتم تا بتوانم کلامی با صدای رسا با دیگران حرف بزنم. نمی‌شد. امکان نداشت. صداها یکباره بلند می‌شدند و به لحظه‌ای در فضا
معمولا اونی که بیشتر و بهتر حرف میزنه بیشتر حق بهش داده میشه. اونی که سکوت می کنه مقصر به نظر میاد. استادم همیشه بهم می گفت تو دنبال دفاع از حق خودت نیستی. و من بیشتر از حق به حرمتها فکر می کردم و مهم نبود دیگران فکر کنند نمی فهمم یا نمی تونم؛یا تو ذهنشون یا حتی به زبون، منو مقصر بدونن و بگن اگه حق باهاش بود باید از خودش دفاع می کرد. حتی مهم نبود سکوتم مهر تایید حق به جانبیشون باشه. خیلیا نمی دونن اونی که سکوت می کنه حرمت می فهمه. اونی که در مقابلت
با افتخار تنها وبلاگی هستم که تمام کتاب‌خانه‌های جهان نامش را نوشته و مردم را توصیه به رعایت کردنش کرده‌اند. این چند ماه هر کتابخانه‌ای می‌رفتم همه به من گفته‌اند که لطفا سکوت را رعایت فرمایید.
و اما رعایت کردن سکوت فقط ساکت بودن نیست، همین الآن اگر یک نگاهی به پست‌های وبلاگمان بیندازیم می‌توانیم یک ارزیابی کلی از خودمان به دست بیاوریم که چه قدر از پست‌هایی که نوشتیم سکوت کردنش به نوشتنش می‌ارزید یا نمی‌ارزید.
سکوت را رعایت کردن برا
یه دانش آموز کلاس  نهم داشتم در ظاهر یکم عجیب به نظر میاد ولی در عمل و در نزدیک واقعا عجیبه اصلا اصلا حرف نمیزنه یادمه اولین جلسه که اومد آخر کلاس مامانش گفت این دو جلسه که نبوده چی؟ گفتم جزوه رو از بچه ها بگیر... خودش بخونه اگه جایی سوال داشت براش توضیح میدم همینا رو داشتم میگفتم بچه ها از آموزشگاه رفتند گفتم بدو برو ازشون بگیر... اما... همونجوری سرجاش موند....
گفتم خب فردا تو مدرسه از بچه ها بگیر پس فردا پس بده بهشون... میتونی؟ مامانش گفت نه... خودت
سکوت گنگ:
سکوت ام را ببین
پر است
از ناگفته های نگفته!

پرنده ی دلتنگ:
پرنده ی پر بسته ام
دلتنگ بام تو،
که بر چینم از آن
دانه های عشق را.

شمردن:
بی نهایت
دوست دارم
اما دریغ
که شمردن بلد نیستی!

مرگ کلمات:
میمیرند غریبانه
کلمات ام
در شعر نبودنت.

عشق مرده:
برای عشقی 
که در قلب من مرده است
کسی هست
شمعی روشن کند؟
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
سکوت را تو یادم دادی...اینکه حرف هایم را٬ درست در همان لحظه که می خواهند به صوت بدل شوند را با تمام وجود ببلعم...سکوت را یادم دادی همانطور که ترس را فلانی یادم داد٬ یا مثل همان روز که چشم هایی عشق را یادم داد. با خودم عهد بسته بودم که عاشق چشم ها نشوم! زیادی کلیشه ای بود٬ هر کسی از راه رسیده بود از چشم ها گفته بود خوانده بود و نوشته بود و سروده بود. از آنها کلیشه را آموختم. خواستم در کلیشه ها غرق نشوم که چشم هایش کلیشه را با عشق آمیخت و اینطور بود که
هوالرئوف الرحیم
الان اینجوری شدم که از چهار پنج روز قبل از هر دیدار و مهمونی؛ دارم با خودم هی بایدها و نبایدهام رو مرور می کنم.
پنج شنبه عروسی فامیل رضا و جمعه مهمونی فامیل خودمون. 
صمیمی اما در سکوت کامل.
 
 
 
 
اگر بشه ملکه ذهنم چی میشه!!!
برق آمد و رفت. بی خبر. یک لحظه همه جا غرق در تاریکی بود و صداها واضح تر. انگار لایه ای از زندگی از جریان می افتاد. فقط سکوت نور بود، چک چک قطره های باران در چاله های آب و صدای هوهوی باد که درها را می کوبید و می گذشت.
یک لحظه ی دیگر برق آمد. بی خبر. یکهو غرق در نور شدم، چشمانم دردناک در خود جمع شدند و لایه ی خاموش، روشن میشد.
پرده برداشته شد از کوری، رنگ سقوط کرد بر پیکره ی خرابه ها و زخم هایم، می سوختند.
نوشتم؛ من گناهکارم. می ترسیدم، برقها بروند و
سکوت را تو یادم دادی...اینکه حرف هایم را٬ درست در همان لحظه که می خواهند به صوت بدل شوند را با تمام وجود ببلعم...سکوت را یادم دادی همانطور که ترس را فلانی یادم داد٬ یا مثل همان روز که چشم هایی عشق را یادم داد. با خودم عهد بسته بودم که عاشق چشم ها نشوم! عاشق چشم شدن٬ زیادی کلیشه ای بود٬ هر کسی از راه رسیده بود از چشم ها گفته بود خوانده بود و نوشته بود و سروده بود. از آنها کلیشه را آموختم. خواستم در کلیشه ها غرق نشوم که چشم هایش کلیشه را با عشق آمیخت و
کتاب در قلمرو سکوت
قبل از اینکه در مورد کتاب در قلمرو سکوت صحبت کنم باید دانست که کتاب خوانی در فرهنگ جهانی امری بسیار مهم است که باید به آن توجه زیادی شود ، این امر آنقدر مهم است که خودتان میبینید که هر روزه و همه جا به آن تاکید می شود، پس دست از کتاب خواندن بر ندارید و اگر مدتی است که آنرا رها کردید از همین حالا دوباره شروع کنید، آغازی که قطعا سرانجامش خوب است و بدون شک از این کار پشیمان نخواهید شد ، من به شما برای شروع کتاب در قلمرو سکوت را پ
از اول سال جدید با خودم قرار دارم بیشتر سکوت کنم و کمتر دخالت تا حالاش خوب بود که رسید به امروز 
میدونی خیلی سخته بی عدالتی ببینی و حرف نزنی.نا حقی ببینی و سکوت کنی،آزار ببینی و عکس العمل نشون ندی.
سخته خب.. امشب ناچار به عکس العمل شدم رسید به اونجایی که نباید و حرف زدمعملا میشه گفت حساب این دو ماه و خورده ای تسویه شد
هم خوشحالم هم ناراحت
آیا این حالت عادیست؟؟
چگونه بفهمیم در مسیر کتاب خوانی به درستی حرکت می کنیم؟
چطور بدونم کتاب خوان شده ام؟
 
خیلی راحته
اگه روزهایی که مطالعه نداشتیم، حالمون بده و احساس کمبود می کنیم، ما کتاب خوان شده ایم
اگه از اینکه مدتیه به کتاب فروشی ها سر نزده ایم احساس بدی داریم، ما کتاب خوان شده ایم
اگه به محض اینکه از خواب پا میشیم به جای گوشی، سراغ کتاب میریم، ما کتاب خوان شده ایم
 
 
«آدم باید به بزرگترها احترام بذاره» از نظر من جزو منفعت طلبانه‌ترین حرفاییه که میشه زد. آیا وقتی از کسی میخوای به بزرگترها احترام بذاره منظورت اینه که اجازه داره به کوچیکترها فحش رکیک بده و توهین کنه؟ معلومه که نه! چیزی که ما در قالب احترام به بزرگترها از دیگران توقع داریم در واقع احترام و ادب و این قبیل مسائل نیست، که اگر بود دیگه حرف از کوچیک و بزرگ بی‌معنی بود. این احترام مورد انتظار در واقع یک جور امتیازِ بدون منطقه که ازت میخواد به صرف
خب فیلم سکوت اثر برگمان رو دیدم. داستان دو تا خواهر بود که با هم زمین تا آسمون فرق داشتن  نمیتونم بگم چجور فیلمی بود برام. با این که شخصیت هاش کم بودن و بیشتر اتفاق ها هم توی هتل میفته به نظرم واقعا خوب ساخته شده بود هرچند که گفتن این از زبون من مسخره است. دنیای هرکدوم از شخصیت هارو خیلی خوب ساخته بود. با این که شخصیت های فیلم با هم مرتبط بودن ولی هرکدومو جدا از هم دنیاشونو به تصویر کشیده شد. حتی پسر بچه ی کوچک داستان. اینارو که میبینم متوجه حرفه
تصمیم گرفت سکوت کنه. می گفتم چرا هیچ چیزی نمی گه؟ چرا هیچ کاری نمی کنه؟
حالا اما معنی سکوتش رو خوب درک می کنم. با تمام اختلاف ها و تفاوت هایی که وجود داره با سکوتش حمایتم کرد و من رو مجبور به انجام کاری که علاقه ای بهش نداشتم نکرد.
شنیدید میگن فلانی حرفش خیلی اعتبار داره؟ پشت سکوت پدرم خیلی حرفه. نمی خوام سکوتش بی اعتبار بشه.
 
علاقه ی عجیبی به شکستن اش داریم . 
وجودش آزارمان می دهد .
شاید چیزی را یاد آورمان میشود .
نیستی را !
سکوت برای ما یادآور نیستی است . نیستی که میخواهیم با کلمات جان اش ببخشیم ...
و این اشتباه از آنجا نشات میگیرد که ما توهم مرکزیت هستی را داریم . خود را اشرف مخلوقات می دانیم و به خورد ذهن خودشیفته ی ما داده اند که ما یکدانه ی کائنات هستیم و بهانه ی خلقت ...
 
سکوت را میشکنیم تو توان شنیدن صدایی غیر از صدای خودمان را نداریم . نه از آن جهت که گوش هامان فر
"برایِ‌ ارتباط با دیگری باید زبانِ او را دانست. ایلیچ می‌گوید زبان فقط صدا نیست، بلکه صدا و سکوت است و باید هر دو را با هم آموخت. واژه‌ها در دامنِ سکوت جان می‌گیرند و تنها راهِ ارتباطِ عمیق با دیگری یاد گرفتنِ دستورِ زبانِ سکوتِ اوست. اما دستورِ زبانِ سکوت را هرگز نمی‌توان یاد گرفت، اگر که ذهنِ تو سرشارِ از صداهایِ خودت باشد، صداهایی که از خودت، خانه‌ات و سرزمینت حمل می‌کنی. برایِ این‌که بتوانی دیگری را بفهمی، اول باید با خودت غریبه شوی.
کتاب چشمه جاری : اطلاعاتی ارزنده در قالب آیات، روایات و حکایات…مشقی برای زندگی
 
کتاب چشمه جاری : معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف
بریده کتاب(۱):
صاحب سینما دل خوشی از مسجد هدایت نداشت. مشتری های سینما با رونق گرفتن مسجد کم شدند. هر چه برنامه های مسجد بیشتر طرفدار پیدا می کرد، صاحب سینما هم فیلم های مستهجن تری نمایش می داد. بعدها کار به آنجا کشید که صاحب سینما دو هزار تومان به کلانتری رشوه داد تا در مسجد را ببندد؛…. صفحه ۱۳
بریده کتاب(۲):
یک
گاهی وقت ها اجازه میدم سکوت در بین من و محدثه تخت قدرت را بگیرد. گاهی وقت ها باید سکوت کرد، باور دارم هیچ کلمه ای یا حتی بوسه ای نمی تواند جایگاه عشقبازی سکوت را بگیرد. لا روشفوکو، فیلسوف اخلاق اهل فرانسه در قرن هفده، اصل مشهوری دارد که می‌گوید «بعضی مردم اگر نشنیده بودند که چیزی به اسم عشق وجود دارد، هیچ‌وقت عاشق نمی‌شدند.» برای من می تواند درست باشد اگر محدثه را ندیده بودم.دیروز محدثه پرسید: به نظرت کنارت خوشبخت می‌شم؟!گفتم: جوابش پیش خود
بسم الله
 
یادداشت یک دوست؛ با کمی دست‌کاری
باز خدا را شکر که مراسم یلدا، ریشه‌ی فقهی ندارد؛ وگرنه باید ده همایش در توجیه هندوانه خوردن در زمستان می‌گذاشتیم و تازه هر سال هم یکی مدعی می‌شد پدربزرگش که حرف‌های آخوندها را باور می‌کرده، بر اثر خوردن هندوانه در این شب، لرز کرده و مرده. یک عده هم مدام می‌پرسیدند چرا این هزینه‌ها خرج فقرا نمی‌شود. اما حالا سکوت است و سکوت.
نه سوار هواپیمایی بودم که بخاطر نقص فنی تیتر اخبار بشه . نه قطاری که از ریل خارج بشه . نه خودرویی (بخوانید پراید) که مچاله بشه . نه کرونا ویروس (فکر کنید وارد ایران نشده باشه :)) بعد ۲۲ بهمن میگن: عه، اومد) افتاده به جونم .
نه یار اومده و نه یاری که بود رفته . کلا قضیه یار کنسله . 
هنوز فیلم و سریال میبینم . کتاب میخونم . اخبار و دنبال میکنم و میرم سرکار و برمیگردم . هنوز گهگداری توی همون کافه معروف که زیاد ازش گفتم وقت میگذرونم . هنوز حالم از زندگی بهم م
کتاب Nya Mål 2 کتابی آموزشی است که به مانند کتاب Nya Mål 1 توسط نویسندگان سوئدی تالیف شده است. افرادی که می خواهند شروع به خواندن این کتاب کنند، می بایست به سطح قابل قبولی از زبان سوئدی رسیده باشند. توصیه ی ما به زبان آموزان این است که قبل از شروع این کتاب، کتاب Nya Mål 1 و کتاب سوئدی به زبان ساده A را مطالعه کنند. تفاوت کلی این کتاب با کتاب Nya Mål 1، تغییر محسوس در سطح متن ها و دیالوگ های موجود در کتاب است که به مراتب گسترده تر و حاوی نکات بیشتری هستند.
کتاب ریاضی نهم فرمت فایل دانلودی: .pdfفرمت فایل اصلی: pdfتعداد صفحات: 151حجم فایل: 6393قیمت: 5000 تومانبخشی از متن:پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف کتاب ریاضی نهم پی دی اف ک
کتاب نقد عقل محض ایمانوئل کانت

دانلود کتابدانلود کتاب نقد عقل محض ایمانوئل کانت pdfدانلود رایگان کتاب نقد عقل محض ایمانوئل کانت pdfدانلود کتاب نقد عقل محض کانت pdfدانلود ترجمه کتاب نقد عقل محضدانلود کتاب نقد عقل عملی کانتدانلود کتاب سنجش خرد ناب کانت pdfخرید کتاب نقد عقل محض کانتدانلود کتاب نقد قوه حکم امانوئل کانت
دانلود کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو :: دانلود کتابketabdownloadpdf.blog.ir › tag › دانلود رایگان کتاب ...۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود رایگان کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو» ثبت شده است - دانلود کتاب.
دانلود کتاب صوتی هنر رزم - کتاب سبزketabesabz.com › ... › کتاب‌های صوتی تاریخی و اجتماعی۳۱ مرداد ۱۳۹۵ - کتاب صوتی هنر رزم را رایگان از کتاب سبز دانلود کنید و از ... کتاب صوتی هنر رزم، یک کتاب استرات
دسته ی عزاداری داره از سر کوچه رد میشه
امام حسین بیا با همدیگه برای اونایی که خیلی ناراحتم کردن(خیلی... خودمو کنترل کردم که لب وا نکنم... سکوت پیشه میکنم که این سکوت خیلی بهتر و آبرومندانه تره)
مثل همونایی که خیلی بهم لطف کردن، دعا کنیم
که خدا عاقبت همه مونو ختم به خیر کنه
آمینشو گذاشتم برای خودتو هرکی دوستت داره امام حسین
 
 
اینم بد دردیه که آدم دیگه هیچ جا دست و دلش به نوشتن نره ...اینکه کلمات رو دریغ کنی ... دیگه دلت نخواد احساس واقعیت رو هیشکی بدونه ... مخفی کنی درون خودت ... گاهی باید مچاله شد یه گوشه ... کتاب خوند ... یا فیلم دید ... یا ساعتها خوابید ... یا سرگرم کار شد ... آنقدر که یادت بره که می تونی چیزی بنویسی یا حرفی بزنی ...
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است ...
دیگه نه محبت آدم ها برام مهمه و نه دشمنیشون.
باهرکس حد و حدود رو رعایت میکنم و هرگونه حس بدی رو رها میکنم و همون لحظه که میخوام حرص بخورم میگم که خدا این جنگ کار من نیست سپردمش به خودت و سکوت میکنم.
کتاب اسکاول شین اوایلش جذبم کرد وسطاش افت انرژی رو سبب شد و حالا در انتها داره تازه با جملات و فرهنگ و ادبیات ما همخوانی پیدا میکنه و میشه حرفاشو باور کرد.
فرشته‌ی دادگستری‌ها! چه سخت افتاده‌ای به زحمت!که هر دو بشقابِ این ترازو، شکست از شدّتِ عدالت
فرشته! در خواب‌گاهِ دیوان، چه کار کردند جز تجاوز؟فرشته! خم شو بگو پری‌ها چه بار دارند غیر حسرت؟
دعا دعا گریه‌های خود را گذاشتم پیش چشم خورشیدمنم که با قطره‌های باران دخیل بستم به آسمانت
فرشته گفت: «آسمان ندارم، به تو چه مربوط کار و بارم!اگر غزالی، تغزّلت کو؟ چه کار داری به کار دولت!»
تغزّلم را سکوت خورده، به حرمتِ عاشقانِ مرده -تمام آوازهای خود ر
کتاب جامع المقدمات تصحیح شده استاد علامه مدرس افغانی می باشد که شامل چند کتاب در زمینه ادبیات عرب می باشد.
دانلود در ادامه مطلب
 
کتاب جامع المقدمات تصحیح شده استاد علامه مدرس افغانی می باشد که شامل چند کتاب در زمینه ادبیات عرب می باشد.
۱٫کتاب الامثله
۲٫ کتاب شرح المثله
۳٫ کتاب صرف میر
۴٫ کتاب التصریف
۵٫ کتاب شرح التصریف
۶٫ کتاب عوامل جرجانی
۷٫ کتاب عوامل منظومه
۸٫ کتاب عوامل ملامحسن
۹٫  کتاب شرح العوامل فی النحو
۱۰٫ کتاب الکبری فی المنطق
۱
مقتل امام حسین (ع) را علامه عسگری بسیار خوانا و مختصر به رشته تحریر درآورده...برای من که اولین کتاب مقتل بود که توفیق مطالعه اش را داشتم، مطالعه این کتاب تجربه خوبی بود. اگرچه در برخی موارد مانند وداع امام حسین (ع) یا غارت خیمه ها، نویسنده سکوت کرده ولی شیوایی قلم و اختصار مباحث باعث جذابیت مضاعف کتاب شده...اما مطالب مهم تر سلیقه بسیار خوب تیم هنری کتاب است. طرح جلد مفهومی بسیار زیبا و صفحه بندی حرفه ای و هنرمندانه کتاب در عین استفاده از تمام قاب
مدت زیادی است که اعلام شده کسانی که کتابهایشان را برای بررسی به من داده بودند ، آنها را از آقای رمضانی تحویل بگیرند ولی هنوز این افراد کتاب، کتاب کار ، یا دفترشان را از آقای رمضانی نگرفته اند!!
فردا سه شنبه مدرسه باز است و آقای رمضانی مدرسه تشریف دارند.
لطفا به این دوستان خبر بدهید:
آقایان :
رضایی (11- کتاب کار)  -  زنجانی نژاد (10ح کتاب)  -  رهبر (10ح کتاب، کتاب کار، دفتر)  -  میرشجاعی (کتاب کار، دفتر)
و یک کتاب بی نام  و تقریبا خالی! که نفهمیدم اصلا چر
دانلود کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو :: دانلود کتابketabdownloadpdf.blog.ir › tag › دانلود رایگان کتاب ...۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود رایگان کتاب صوتی هنر رزم اثر سون تزو» ثبت شده است - دانلود کتاب.
دانلود کتاب صوتی هنر رزم - کتاب سبزketabesabz.com › ... › کتاب‌های صوتی تاریخی و اجتماعی۳۱ مرداد ۱۳۹۵ - کتاب صوتی هنر رزم را رایگان از کتاب سبز دانلود کنید و از ... کتاب صوتی هنر رزم، یک کتاب استرات
متن listening کتاب interchange زرد
متن listening کتاب interchange زرد
متن listening کتاب interchange زرد
متن listening کتاب interchange زرد با فرمت های مختلف
دانلود جدید ترین و بهترین نسخه های کتاب های آموزشی زبان انگلیسی و دانلود متن listening کتاب interchange زرد

ادامه مطلب
کشتیها که شب در پهنه اقیانوس از کنار هم می گذرندبا هم گفتگویی کوتاه دارند:نخست به یکدیگر علامت می دهندو سپس صدایی در تاریکی شنیده می شود.چنین است در اقیانوس زندگی که ما چون دو کشتی از کنار هم می گذریمو با هم گفتگو می کنیم:نخست یک نگاهو سپس یک صداو آنگاه تاریکی و سکوت.هنری وادزوُرث لانگ فلو"Signals in the Dark"Ships that pass in the night, and speak each other in passing,Only a signal shown and a distant voice in the darkness.So on the ocean of life we pass and speak one another, Only a look and a voice, then darkness again and a silence.Henry Wadsworth Longfellowب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها